ܨܓܨღ تنـــهـــــــــــــاترین عشــق روزگـار ღܨܓܨ ܓ✿ در دوری لذتی هست که در با هم بودن نیست، چون در باهم بودن ترس از فراق هست و در دوری شوق دیدار
| ||
|
یه شعر واسطون پیدا کردم در حده تیم ملی
در حكایت ملاقات حقیر با جناب خر
سروده فیروز بشیری
اندر حكایت ملاقات حقیر با جناب خر و دعوت من از ایشان به آدم شدن و استدلال و راضی بودن ایشان به خر بودن و شرمنده شدن حقیر وآرزوی من
مناظره با جناب خر
روزی به رهی مرا گذر بود
خوابیده به ره جناب خر بود
از خر تو نگو که چون گهر بود
چون صاحب دانش و هنر بود
گفتم که جناب در چه حالی
فرمود که وضع باشد عالی
گفتم که بیا خری رها کن
آدم شو و بعد از این صفاکن
گفتا که برو مرا رها کن
زخم تن خویش را دوا کن
خر صاحب عقل و هوش باشد
دور از عمل وحوش باشد
نه ظلم به دیگری نمودیم
نه اهل ریا و مکر بودیم
راضی چو به رزق خویش بودیم
از سفرۀ کسی نان نه ربودیم
دیدی تو خری کشد خری را؟
یا آنکه برد ز تن سری را؟
دیدی تو خری که کم فروشد ؟
یا بهر فریب خلق کوشد ؟
دیدی تو خری که رشوه خوار است؟
یا بر خر دیگری سوار است؟
دیدی تو خری شکسته پیمان؟
یا آنکه ز دیگری برد نان؟
دیدی تو خری حریف جوید؟
یا مرده و زنده باد گوید؟
دیدی تو خری که در زمانه؟
خرهای دیگر پیش روانه
یا آنکه خری ز روی تزویر
خرهای دیگر کشد به زنجیر؟
هرگز تو شنیده ای که یک خر؟
با زور و فریب گشته سرور
خر دور ز قیل و قال باشد
نارو زدنش محال باشد
خر معدن معرفت کمال است
غیر از خریت ز خر محال است
تزویر و ریا و مکر و حیله
منسوخ شدست در طویله
دیدم سخنش همه متین است
فرمایش او همه یقین است
گفتم که ز آدمی سری تو
هرچند به دید ما خری تو
بنشستم و آرزو نمودم
بر خالق خویش رو نمودم
ای کاش که قانون خریت
جاری بشود به هر ولایت.......... نظرات شما عزیزان: برچسبها: تولد و مرگ, [ جمعه 10 شهريور 1391 ] [ 23:15 ] [ ★ --❤amin❤--★ ]
|
|
[ طراحی : ❤--★ تنهـــــــــاترین عشــق روزگـار ★ --❤ ] [ Weblog Themes By :★ --❤ AMIN ❤--★] |