ܨܓܨღ تنـــهـــــــــــــاترین عشــق روزگـار ღܨܓܨ ܓ✿ در دوری لذتی هست که در با هم بودن نیست، چون در باهم بودن ترس از فراق هست و در دوری شوق دیدار
| ||
|
تو را با دیگــــری دیــدم که گرم گفتگــــــــــو بــودی
با او آهستـــه میرفتــی، سراپا محــــــو او بــــودی
صدایت کردمـــــــو بر من، چو بیگانه نگـــــــه کردی
شکستی عهد دیرین را ، گنه کردی! گنــــه کردی
گناهت را نمی بخشــــم!!
گناهت را نمی بخشــم
چه شبها را که من تنها، به یاد تو سحـــــــر کردم
چه عمری را که بیهــــــوده به پای تو هـــــدر کردم
تو عمــــــرم را تبه کردی،گنـه کردی،گنــــــه کردی!
گناهت را نمی بخشــــم! گناهت را نمی بخشــــم!
همین بود آن وفــــــــــــــایی را کـــه میگفتــــــی!؟
همین بود آن صفـــــــــــایی را که میگفتـــــــــی!؟
تو که خود اینچنین بودی،چــــرا روزم سیه کردی؟
گنـــه کردی! گنـــه کردی
گناهت را نمی بخشـــم!گناهت را نمی بخشـــم!!!
نظرات شما عزیزان:
قطار مي رود .... او مي رود ..... تمام ايستگاه مي رود ............
و من چقدر ساده ام که سالهاي سال ، در انتظار او کنار اين قطار رفته ايستاده ام و همچنان به نرده هاي ايستگاه رفته تکيه داده ام!!! برچسبها: گناهت را نمی بخشـــم, [ جمعه 10 فروردين 1391 ] [ 14:56 ] [ ★ --❤amin❤--★ ]
|
|
[ طراحی : ❤--★ تنهـــــــــاترین عشــق روزگـار ★ --❤ ] [ Weblog Themes By :★ --❤ AMIN ❤--★] |